.
اطلاعات کاربری
درباره ما
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت
ارطغرل قهرمان ایرانی که ایرانی بودن او فراموش شده است.
(( ارطغرل ناجی خاورمیانه از دست مغولان و صلیبیون ))
 پایگاه حامیان مشاور تحقیق و توسعه // حجت بقایی در متن کوتاهی نوشت : یکی از اساتید پیشنهاد کردند ، که داستان ( ارطغرل ) را به صورت منظومه بنویسم، ایشان گفتند هزینه های چاپ و انتشار به زبانهای فارسی،ترکی،ترکمنی،ازبکی،قزاقی،قرقیزی،ایلگوری،تاتاری،آذری،تاجیکی و انگلیسی را خودشان هماهنگ می کنند.و تاکید داشتند که باید حقیقت ایرانی بودن ایشان پررنگ باشد ...
 و من اگر انگیزه و فرصت داشته باشم، برای نوشتن سوژه های فوق العاده ای دارم، ولی شخصیت ارطغرل هم ( برایم جذاب است ) و این روزها مورد توجه مخاطبین در جهان است و داستانی که ترکیه برای او ساخته به قدری برای مخاطب جذاب بوده که مجسمه های ارطغرل در کشورهای مختلف نصب شده و داستانش به زبانهای مختلف بازگو می شود .و جالب اینکه داستان سفر ارطغرل از شمال خراسان و گلستان شروع می شود ، و بعد به غرب ایران کشیده شد و ادامه ماجرا ./ یک کتاب - تیوال = فارس


:: برچسب‌ها: ارطغرل , منظومه ارطغرل , تاریخ ایران , تاریخ خاورمیانه , صلیبیون , مغولان , ,
:: بازدید از این مطلب : 15
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : شاگرد استاد
ت : چهار شنبه 23 اسفند 1403
.

پایگاه حامیان مشاور تحقیق و توسعه // با هدف انتقال تجربیات و آموزش مجموعه (وجدان و من مسئول) در فضای رسانه ای منتشر شد.
نویسنده در این مجموعه با روایتی آهنگین علاوه بر ذکر تجربیات نکات آموزشی را برای مدیران و علاقمندان بیان می کند، نکاتی که در همه مراحل زندگی به کار می آید.
حجت بقایی در این اثر قصه مدیری را روایت می کند که به دلیل یک مورد که بارها و بارها ممکن است برای همه مدیران پیش آید، خود را تنبیه می کند و این تنبیه را نه کار خود بلکه گردن وجدان می اندازد، و با وجدانش بر سر این مسئله بحث می کند .

روایت ساده اما شیرین این قصه نمونه ای از ادبیات آموزشی است که می توان برای آموزش مفاهیم به علاقمندان استفاده کرد. سبک و آهنگ روایی باید طوری انتخاب شود که مخاطب خاص و عام را جلب نماید. در این اثر هدف جذب مخاطب نیست، هدف انتقال مفاهیم است. منبع : اخبار مدیریت
به گزارش رسانه نو ، نقاد هوش مصنوعی پایگاه ادبی شعر نو (شعرنوAI)، در مورد این متن ادبی نوشت : شعر با ساختار روایی قوی و بیان صادقانه‌ای که از تجربه شخصی‌ راوی سرچشمه می‌گیرد، خواننده را به تفکر عمیق وامیدارد. استفاده از تضاد بین قدرت و ضعف، ظلم و توبه، به این اثر عمق بخشیده و آن را به اثری تأمل‌برانگیز تبدیل کرده است. نکته مهمی که در شعر ( وجدان و من مسئول ) به چشم می‌خورد، تقابل وجدان و قدرت است که به زیبایی نشان می‌دهد چگونه وجدان می‌تواند حتی در اوج قدرت، انسان را به بازنگری و اصلاح رفتارش وادارد.
لازم به ذکر است متن کامل شعر در پایگاه ادبی شعرنو منتشر شده است.

منبع : رسانه نو / اخبار مدیریت



:: برچسب‌ها: وجدان , شعر وجدان , داستان وجدان , شعرنو , ادبیات فارسی , وجدان و من مسئول , ,
:: بازدید از این مطلب : 12
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : شاگرد استاد
ت : چهار شنبه 22 اسفند 1403
.
پایگاه حامیان مشاور تحقیق و توسعه // دکتر حجت بقایی، در شعر “افطار گدا و خدا”، تجربه‌ای شخصی و عمیق از این اتصال را به تصویر می‌کشد. او با زبانی ساده و صمیمی، از افطاری سخن می‌گوید که نه با سفره‌های رنگین، بلکه با حضور خداوند در کنار یک “گدای مسکین” معنا می‌یابد.
 

پایگاه خبری آوای رودکوف:در دنیای پرهیاهوی امروز، یافتن لحظات ناب اتصال با خالق هستی، گوهری کمیاب است. حجت بقایی، در شعر “افطار گدا و خدا”، تجربه‌ای شخصی و عمیق از این اتصال را به تصویر می‌کشد. او با زبانی ساده و صمیمی، از افطاری سخن می‌گوید که نه با سفره‌های رنگین، بلکه با حضور خداوند در کنار یک “گدای مسکین” معنا می‌یابد. این شعر، دعوتی است به تأمل در مفهوم واقعی روزه و یافتن لذت حضور الهی در لحظات ساده و بی‌تکلف زندگی.

افطار گدا و خدا

یک زمانی که دلم
مست شد از عشق خدا
یک سئوالی کردم
روزه ام بهر خود است
یا که نه بهر خدا
پس چرا
عشق شد از
سفره افطار جدا
روزه بر درک غم مردم بود
حال زمان افطار
سفره صد رنگ به هم می چینیم
بی خیال تن رنجورو
غم چهره مردم هستیم
بعد هم انگاری
لحظه ای کوتاه
من و خالق سر افطاری
کنار همدیگر
روزه خود وا کردیم
بعد هم با یک متن
گفتم از
افطار بی سفره خود
ولی افطاری که
به دل من حسابی چسبید
خالقم لحظه افطار
کنار من بود
لحظه گر کوتاه بود
قوت تن
شفای قلبم بود
ذوق کردم از این میهمانی
من مسکین و گدا
در کنار یک کس
ثروتش کل جهانها باشد
و منم
صاحب جانم
مالک حس درونم
به جز او
دیگر کیست؟
به همین خاطر هم
متن کوتاه نوشتم
که به یادم باشد
خالقم یک لحظه
به من زار نموده نظری
قلم اینطور نوشت
دم افطار که شد
همه یک جا رفتند
هر کسی با دگری
سر سفره غذا بنشستند
ومنم در آن حال
لقمه نانی فراهم کردم
حال گدای در خالق داشتم
ناگهان حس کردم
نفسی بود کنار قلبم
دل من آرام بود
جان خستم
سرحال و شاداب
گفت بر من
صدای همره من
او که صد بار مرا
راه نشانم داده
گفت : با آرامش
لذت لحظه افطار ببر
من و نفست برویم
لحظه ای با او باش
در سکوت و آرام
حس سلطان زمینی داشتم
لحظه سنگینی بود
خالقم بود کنارم انگار
و منم
سفره یک رنگ خودم گستردم
ذکر گفتم کوتاه
و دعایی کردم
بعد آرام آرام
روزه خود وا کردم
بعد افطار برای چایی
رفتم و برگشتم
یک نفر گفت
که میهمان رفته
حس من گفت
که خالق با من
از ازل تاابد
هست همراهم
و منم تنها با یک چایی
رفتم و
پنجره را وا کردم
آسمان ابری بود
ولی دل
پرده ابر زد کنار
شکر کردم خدا
لحظه افطار
کنارم بوده
شادی و شورو شعف
از دل من بر صورت
آنچنان بود که دگر
انگاری ضعف نخوردن
شده دور از بدنم
پا شدم رفتم و
با ذکر به لب
مسجدی یافتم و
خلوت خود در مسجد
سر کردم
قصه ام شد تمام
حرف آمد پشتم
حال چند نگاه مردم
انگاری مجنون لیلا بینند
منم و حرف همین مردم ناز
همه را با لبخند رد کردم
صحبت پشت سرم رد کردم
ولی اینجا بگویم بلند
خالق من
بر من کوچک و پست
بارها سرزده است
خالقم سر درونم داند
هر زمان حس دلم تنهایی است
به سرم
دست محبت
به خدا
حس کردم
حال این حال مرا
گر که دیوانگیم می دانید
خود دانید
خالق من که چنین است
شما خود دانید

    •  

حجت بقایی



:: بازدید از این مطلب : 14
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : شاگرد استاد
ت : جمعه 17 اسفند 1403
.

دم افطار که شد

همه یک جا رفتند

هر کسی با دگری

سر سفره غذا بنشستند

ومنم در آن حال

لقمه نانی فراهم کردم

حال گدای در خالق داشتم

ناگهان حس کردم

نفسی بود کنار قلبم

دل من آرام بود

جان خستم

سرحال و شاداب

گفت بر من

صدای همره من

او که صد بار مرا

راه نشانم داده

گفت : با آرامش

لذت لحظه افطار ببر

من و نفست برویم

لحظه ای با او باش

در سکوت و آرام

حس سلطان زمینی داشتم

لحظه سنگینی بود

خالقم بود کنارم انگار

و منم

سفره یک رنگ خودم گستردم

ذکر گفتم کوتاه

و دعایی کردم 

بعد آرام آرام

روزه خود وا کردم

بعد افطار برای چایی

رفتم و برگشتم

یک نفر گفت

که میهمان رفته

حس من گفت

که خالق با من

از ازل تاابد

هست همراهم

و منم تنها با یک چایی

رفتم و

پنجره را وا کردم

آسمان ابری بود

ولی دل

پرده ابر زد کنار

شکر کردم خدا

لحظه افطار

کنارم بوده

شادی و شورو شعف

از دل من بر صورت

آنچنان بود که دگر

انگاری ضعف نخوردن

شده دور از بدنم

پا شدم رفتم و

با ذکر به لب

مسجدی یافتم و

خلوت خود در مسجد

سر کردم

- -

حجت بقایی 

13/12/1403

از مجموعه : افطار گدا و خدا

مببع : نشریه ادبی انوشا



:: برچسب‌ها: افطار گدا و خدا , شعر سپید , شعر نو , شعر فارسی , ادبیات , شاعر ایرانی , ,
:: بازدید از این مطلب : 20
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : شاگرد استاد
ت : چهار شنبه 15 اسفند 1403
.

پایگاه حامیان مشاور تحقیق و توسعه // دکتر بقایی بخشهایی از قصه ( افطار گدا و خدا ) در پایگاه ادبی انوشا منتشر کرد. این قصه تشکیل شده از چند متن آهنگین که بخشهایی از آن به مرور منتشر خواهد شد.

هدف از نقل و انتشار قصه فقط یک جمله است (( خدا همیشه کنار ماست ))

دکتر بقایی مشاور تحقیق و توسعه هستند و این روزها منتظر نتایج طرحهایی هستند که در ارگانهای مختلف (( شهرداری - شورای راهبردی - کارگروه صلح و سازش - دانشگاه . . . - بازار فیلمنامه - وزارت کشور - استانداری - علوم پزشکی و . . . )) ارائه داده اند. طرح هست، کاربردی هم هست، سود هم دارد ولی . . .

و به قول خودشان ترجیح می دهند به جای صحبتهای خاله زنک بازی و غیبت این و آن همچنین داشتن استرس و نگرانی ، این مسیر طولانی انتظار را با قلم طی می نمایند.



:: بازدید از این مطلب : 19
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : شاگرد استاد
ت : دو شنبه 13 اسفند 1403
.

 

شاعر در این سروده، از یک سو، به معنویت و روحانیت شب قدر اشاره می‌کند و از غرق شدن در دعا و عشق الهی سخن می‌گوید. از سوی دیگر، به حرمت نوروز و قدر دانستن این آیین باستانی تأکید می‌کند.

 

 

 

به گزارش رسانه نو به نقل از پایگاه خبری آوای رودکوف:در سال ۱۴۰۴، تقارن مبارکی رخ داده است: شب قدر، شب نزول قرآن و آمرزش گناهان، با نوروز، جشن باستانی ایرانیان و نماد نو شدن طبیعت، همزمان شده‌اند. این شعر، تجلی این همزمانی است و احساسات شاعر را در مواجهه با این اتفاق بی‌نظیر به تصویر می‌کشد.

شاعر در این سروده، از یک سو، به معنویت و روحانیت شب قدر اشاره می‌کند و از غرق شدن در دعا و عشق الهی سخن می‌گوید. از سوی دیگر، به حرمت نوروز و قدر دانستن این آیین باستانی تأکید می‌کند. اما شاعر در این میان، از خود می‌پرسد که چگونه می‌توان این دو مناسبت را در کنار هم گرامی داشت و حق هر کدام را ادا کرد؟

شاعر در نهایت به این نتیجه می‌رسد که امسال، جشن و شادی نوروز را به بعد از ماه رمضان و عید فطر موکول کند تا بتواند با تمرکز بیشتری به عبادت و راز و نیاز در شب‌های قدر بپردازد. او معتقد است که عید بنده، بعد از عید فطر و اتمام ماه رمضان است. این شعر، دعوتی است به تفکر در باب ارزش‌های معنوی و فرهنگی و تلاش برای پاسداشت هر دوی آن‌ها.

به امید سالی پر از برکت و ثروت و کار برای همه.

شعر اول : تلاقی شب قدر و نوروز

---------------------

شعر دوم : تحویل به روزست شب قدر



:: برچسب‌ها: شب قدر , نوروز , سال تحویل 1404 , شعر نو , شعر فارسی , حجت بقایی , متن ادبی , گزارش , ادبیات فارسی , آوای رودکوف , ,
:: بازدید از این مطلب : 15
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : شاگرد استاد
ت : دو شنبه 13 اسفند 1403
.

زلفت شب قدره

صورت همچو نوروز 

نوروز زمین است 

روزه همچو ماه است 

تحویل سال شمسی 

هزارو چهارصدو چهار

زمین همره ماه است

من نیز در این حال 

تحویل به روز است

شبش قدر گوهربار

بین شب و روز

بهر دعا من سحر آیم 

گویم به امامم 

آنکس که به نامش 

همه عالم یا علی گفت

تو شیر خدایی 

به کمالت در خیبر بگشایی

تو شمس جهانی 

من خاک نهانم 

تو علم عیانی 

من کودک مکتب 

خورشید دلم باش

دلِ تاریک و سیاهم 

روشن کن و 

نوری به قد من 

تا دیده شوم پیش خدایم 

به کمی من 

ای شمس اگر 

از من بد فکر و گرفتار 

خواهی که شوی دور 

من عجبم نیست 

چون ذات خطاکار خودم 

من بشناسم 

دانم به نگاهت 

همه دردها شود دود 

گفتند بخواه از کرم دوست 

کریم است و ببخشد 

تسکین و دواییست 

چو خورشید به جهانیست

صد گفته شنیدم 

که تو خوب تر از خوب 

من آمده ام

با همه درد و همه آهم 

دانم که تو دریای محبت 

تو بزرگی تو کریمی 

من قطره ام اما 

چو سوی رود شوم 

آب روانم 

به مُلکِ کَرَمَت 

با سفر آیم 

من منتظرم 

یک خبری از تو بیاید 

عید و رمضان با هم 

اخبار خوشت کو 

بر من برسان حال خوشم را 

اینجا همه  

دنبال نجاتند 

گویم به همه از ته جانم 

ناجی تویی و باقی اینان

همه را جز تو هلاک است

-   -   - 

سروده ای از : حجت بقایی 

۱۴۰۳/۱۲/۱۲

 

#شعر_نو

#شعر_فارسی

#رمضان

#بداهه



:: برچسب‌ها: شعر نو , تلاقی سال تحویل و شب قدر , شعر فارسی , شاعر ایرانی , ادبیات , حجت بقایی , ,
:: بازدید از این مطلب : 18
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : شاگرد استاد
ت : یک شنبه 12 اسفند 1403
.
پایگاه حامیان مشاور تحقیق و توسعه // به مناسبت همزمانی شب قدر و سال تحویل ۱۴۰۴ حجت بقایی قطعه ادبی در پایگاه ادبی شعر نو منتشر کرد،
در این قطعه ادبی سعی شده برای بیان این تضاد بهترین گزینه ها استفاده شود.
در ادامه متن شعر را منتشر می کنیم :
تلاقی شب قدر و نوروز
- - -
نوروز چهارصد و چهار
تحویل سال شب قدر است
عید من جشن ندارم
در دعا و عشق غرقم
لیک شادی من ندارم
مست عشق اولیایم
رقص و پایکوبی ندارم
جشن من امسال فطر است
بر من امسال پیامی ندهید
قدر نوروز بدانم
حرمتش قدر دانم
عبد باشم سال تحویل
بعد در وقت مناسب
عید گیرم بندگی را
فطر هم عید صیام است
هم شود نوروزم امسال
چه سعادتی شد امسال
امتحانی ساده اما
سخت گیرند برخی آنرا
من به کس کاری ندارم
عید بنده بعد فطر است
تحویل چهارصد و چهار را
سر کنیم با قدر همراه
شادی و جشنش بماند
بعد فطر و ماه قرآن
سالها این اتفاقی است
قدر تحویل را بدانیم
هر دو را با احترامش
لیک حرمت هم بداریم
یا علی با عشق نامت
می رویم در سالی پر شور
تا که باشد چهارصدوچهار
سالی پر از ثروت و کار
- - -
حجت بقایی
 
 
#تحویل_سال
#شب_قدر
#سال_نو
#عید_فطر
#نوروز_هزار_و_چهار_صد_و_چهار
#شعر_نو
#رمضان
#بداهه


:: بازدید از این مطلب : 27
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : شاگرد استاد
ت : شنبه 11 اسفند 1403
.

بقایی، در این سروده، نه تنها فقدان سید را مرثیه می‌گوید، بلکه با قلبی آکنده از درد و پرسش، در زیر تابوت او، به دنبال نشانه‌هایی از راهی می‌گردد که سید در سکوتِ مرگ، به او واگذارده است.

 
 
 
پایگاه حامیان مشاور تحقیق و توسعه // به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف:دکتر حجت بقایی در این شعر، نه در مقام یک فعال فرهنگی و اجتماعی، بلکه در جایگاه یک دلداده، به سوگ سید نصر خدا، شیر مسلمان می‌نشیند. شعری که با سفری شخصی به لبنان و دیدارِ واپسین با سید آغاز می‌شود و در میان هیاهوی تشییع‌کنندگان، به ضجه‌ای اعتراضی بدل می‌گردد. بقایی، در این سروده، نه تنها فقدان سید را مرثیه می‌گوید، بلکه با قلبی آکنده از درد و پرسش، در زیر تابوت او، به دنبال نشانه‌هایی از راهی می‌گردد که سید در سکوتِ مرگ، به او واگذارده است. این شعر، تنها سوگ‌نامه‌ای برای یک فرد نیست، بلکه فریادی است برای قدس و عسقلان، و نویدی برای نصر‌های پیاپی که در راهند تا روز موعود فرا رسد.
برای نصر خدا شیر مسلمان -   -   - رفتم لبنان  آخرین بار  سید نصرخدا رو ببینم دیدم که روی دستا  سید رو می برند  رفتم به سوی مردم غرق جمعیت شدم  زیر تابوت سید  اشهدی گفتم بلند  سید شیر و دلاور  که به نامردی زدندش  بعد هم اعلام کردند  سر حزب الله قطع شد  و این ور حزب الله  دنبال سازش دویدند   دشمن چند ساله را هم  انگاری اصلا ندیدند  من سیاسی کار نیستم  سید را من دوست دارم  چون که تنها بود تنها  حیف شد نصرخدا رفت  حیف شد یک شیر دیگر  شد شکار لاشخورها  شیر بهر شکارش  می رود تنهای تنها  لیک لاشخورها جمعی  بر سر شیران می ریزند  حیف شد شیر دگر رفت  شیرها در خواب بودند  یا که شیری آن نزدیکها بود  من در آن حال زیر تابوت  حرفها گفتم به سید  صد سئوال و پرسشم را  پرس و جو کردم ز سید  سید اما در سکوتش  گفت : پاسخ هم بماند  تو اگر باهوش باشی  پاسخ آن را ببینی  پاسخ آن را شناسی  تو اگر ره را شناسی  من شدم بیرون از آن جمع  آمدم در خانه خود  گر زیارت بود بس بود  دیدار آخر بود بس بود  آمدم در خانه اما  یاد آن شیر مسلمان  فکر من درگیر کرده  عشق قدس و عسقلان هم  عالمی درگیر کرده  سید نصرخدا رفت  شیر دیگر خواهد آمد  قدس داستانش دراز است نصر پشت نصر آید  روز موعود خواهد آمد‌ -   -   -  حجت بقایی


:: بازدید از این مطلب : 24
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : شاگرد استاد
ت : شنبه 10 اسفند 1403
.

پایگاه حامیان مشاور تحقیق و توسعه // دکتر بقایی نگارش فیلمنامه ای معمایی و رازآلود را آغاز کرد. به گفته ایشان این فیلمنامه به عنوان خوراکی برای ساخت در هوش مصنوعی نوشته می شود ولی این که چطور می خواهند این کار انجام شود را توضییح ندادند.در ادامه گزارشات منتشر شده در برخی رسانه ها را جهت اطلاع منتشر می نماییم.

گزارش منتشره در سرویس خبرنگاران آزاد خبرگراری فارس //آغاز نگارش فیلمنامه قلب تسخیرشده با عشق مقدس

فرهنگسازی توجه و پرورش نخبگان سیاسی ، مذهبی
فیلمنامه بر اساس زندگینامه پنج تن از اساتید برجسته ایرانی در رشته های مختلف نوشته شده است. درونمایه قصه صبر و استقامت جهت رسیدن به اهداف عالیه است.
سرپرست نویسندگان این فیلمنامه حجت بقایی است، که خودش می گوید این فیلمنامه را برای ساخت با کمک هوش مصنوعی می نویسند. آقایان رقابتی،پیرپور،علی نیا،علیشاهی،حسین پور،مهدوی،کبیری،سلمانیان،شهسواری،کشاورز،خانمها شاد،قشقایی،حبیبی،ماهوتی،معتمدی در نگارش این فیلمنامه با بقایی همکاری دارند.

متن منتشره در پایگاه هنری تیوال // راستش دیگر آن ذوق و شوق فیلمسازی،مستندسازی و یا فیلمنامه نویسی را ندارم، لیکن اگر سوژه ای جذبم کند، از نوشتن لذت می برم، و جدیدا دارم با چند تن از دوستان هماهنگ می کنم تا فیلمنامه ها جهت تولید در هوش مصنوعی نوشته شوند. انواع نگارش و سبکهای نگارش را دارم تمرین می کنم، ببینم کدام بهتر جواب خواهد داد و خروجی به قصه اصلی نزدیکتر است.
حالا تازه دارم شروع می کنم، ببینم چه خواهد شد .
- - -
(( آغاز نگارش فیلمنامه قلب تسخیرشده با عشق مقدس ))
- - -
با هدف فرهنگسازی و توجه و پرورش نخبگان سیاسی ، مذهبی
نگارش فیلمنامه قلب تسخیرشده با عشق مقدس آغاز شد.
پژوهش این فیلمنامه بر اساس زندگینامه پنج تن از اساتید برجسته ایرانی در رشته های مختلف نوشته شده است. درونمایه قصه صبر و استقامت جهت رسیدن به اهداف عالیه است.

 



:: برچسب‌ها: فیلمنامه , هوش مصنوعی , فیلم سینمایی , فیلم معمایی , فیلم رازآلود , حجت بقایی , فیلمنامه نویس , ,
:: بازدید از این مطلب : 23
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : شاگرد استاد
ت : سه شنبه 7 اسفند 1403
.

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی